چقدر عجیبه که بعد از مدتها بنویسی اونم با یه کیبورد فارسی انلاین.بله بلهما رسیدیم به خاک استرالیا و عجب ماهی بود یکماه گذشته . یه خرده قبل ترش. بلیط دقیقه نودی جور شد دقیقا دقیقه نودی. دو روز قبل از پرواز که میشد ۲۳ فوریه. رسیدیم و دو هفته تو قرنطینه بودیم که خودش ماجرایی از یه زندان خوش بر و روه. یه هتل که نه میتونی از اتاقش بیرون بری و نه پنجره باز کنی. غذای خوب با دسر میگیری ولی انقد بی فعالیتی که دلت نمیخواد بخوریش.قرنطینه که تموم شد وسایلمون و بردیم خونه دوستامون تو بریزبن و رفتیم سیدنی برای مصاحبه ویزای امریکا برای پسداک من. چقدرررررر عجیب بود دیدن مردم بدون ماسک و زندگی بدون کووید. مصاحبه رو انجام دادیم و افتادیم تو پروسه طولانی کلیرنس. پروسه بدون تاریخ! بین دو تا شش ماه! تقریبا سه هفته ازش گذشته و خبری نیس. اگر بخواد خیلی ادامه پیدا کنه با همه علاقه مندیم به پروژه بیخیالش میشم. هرچند همین الانم دارم برای کارای دیگه تو بریزبن اپلای میکنم. یکسال بدون درآمد زندگی کردن داره ذخایر و به تهش میرسونه و نمیشه فانتزی طور صبر کرد.سال نو خیلی خوب بود با مهدی و نازلی. برنامه ایرانسا تو یه کروز کوچولو و در کنار اپرا هاوس گذشت. بلیط این برنامه رو نازلی برامون خریده بود یه کادو برای اقامتمون و کلا یه بهونه برای بهتر شدن حالمون. چقدر دوست خوب میتونه حال زندگی ادم و خوب کنه. کاش بریزبن بودن یا ما میتونسیتم سیدنی باشیم.من از سیدنی مستقیم اومدم تانزویل تا یه سری متریال آزمایشگاهی آماده کنم برای بردن به امریکا اگر ویزا جور بشه و رامین رفت بریزبن به دنبال خونه. یه نیمه خونه موقت پیدا کرده که صاحبش یه خانم مسنه که طبقه پایین زندگی میکنه و یه جاهایی از خونه مشترکه. دیروز وسایل و برد اونجا. ب این روزا همه هوش و حواس منی.......
ادامه مطلبما را در سایت این روزا همه هوش و حواس منی.... دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : kho0namo0n بازدید : 16 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 1:35